محبوب من، فرشتۀ من، دلبرای عزیز
از جان و دل، چو جان و چو دل دوست دارمت...
.
.
.
کاش میشد نگاهتو جمع کنم تو دستام.که وقتی دوری هم نگاهم کنی.
کاش نفس کشیدنات قبل از اینکه به هوا میرسید و قبل از اینکه مولکولهای هوارو لمس میکرد، تارهای صوتیِ منو نوازش میکرد!
کاش میشد صداتو جمع کرد توی یه بطری شیشهای و درشو بست،
بعد درست همین حالا درشو باز میکردم...
.
.
تو آن نگاه خیره اى در انتظار آمدن
من آن دو پلک خسته که به هم نمى گذارى ام